پری فش

لغت نامه دهخدا

پری فش. [ پ َ ف َ ] ( ص مرکب ) پری وش :
کنیزان یکی خیل پیشش بپای
پری فش همه گلرخ و دلربای.( گرشاسب نامه ).

فرهنگ عمید

= پریوش

فرهنگ فارسی

( صفت ) پریوش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی