نعمه
دانشنامه عمومی
دانشنامه اسلامی
معنی نِعْمَةٌ: نعمتی
معنی نَعْمَةٍ: نعمتی - نعمتی خاص - یک نعمت (وزن فعلة وزن مخصوص افاده نوع است و نعمة یعنی نوع نعمت ویا به معنی یک بار انجام کاری است که در آن صورت به معنی یک نعمت می شود)
معنی نِعَمَهُ: نعمتهایش (نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
معنی نَعَّمَهُ: به او نعمت داد(نعمت :هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش)
معنی نِعْمَتَ: نعمت - هر چیز سازگار با طبع و مفید و لذت بخش (نعمت برای هر چیز عبارت است از نوع چیزهائی که با طبع آن چیز بسازد ، و طبع او آن چیز را پس نزند و از آنجا که موجودات جهان، همه به هم مربوط و متصلند لذا بعضی که سازگار با بعض دیگرند، نعمت آن بعض بشمار میرون...
معنی یَدْعُواْ: می خوانَد - دعوت می کند - طلب می کند (" کَانَ یَدْعُواْ ":می خواند -طلب می کرد عبارت "ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُواْ إِلَیْهِ مِن قَبْلُ "یعنی وقتی گرفتاریش را خداوند برطرف می کرد آن گرفتاریی که خدا را به سوی آن میخ...
ریشه کلمه:
نعم (۱۴۴ بار)ه (۳۵۷۶ بار)