مخیله. [ م ُ خ َی ْ ی ِ ل َ / ل ِ ] ( ع اِ ) خیال و توهم و پندار. ( ناظم الاطباء ). مخیلة. رجوع به مخیلة شود. - قوه مخیله ؛ قوه خیال. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قوه مخیله شود.
فرهنگ معین
(مُ خَ یِّ لِ ) [ ع . مخیلة ] (اِ. ) قوة تخیل و تصور. (مَ لَ یا لِ ) [ ع . مخیلة ] (اِ. ) ۱ - گمان ، پندار. ۲ - کبر، تکبر. ۳ - ابری که آن را بارنده گمان برند.
فرهنگ عمید
قوۀ تخیل، تصور، مرکز تخیل در مغز.
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث مخیل : ۱- خیال کننده . ۲- قوهای که موجب تخیل شود مرکز خیال : احتمال نمیداد که خلاف رضای او در مخیل. سپاه گذرد . جمع : مخیلات . نام قوتی که خیال هم گویند
ویکی واژه
مخیلة گمان، پندار. کبر، تکبر. ابری که آن را بارنده گمان برند. مخیلة قوة تخیل و تصور.