مختزن

لغت نامه دهخدا

مختزن. [ م ُ ت َ زِ ] ( ع ص ) کسی که نگاه می دارد سر را و پنهان می کند آن را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آن که اندوخته می کند مال را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آن که می گیرد نزدیکترین راه را. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به اختزان شود.
مختزن. [ م ُ ت َ زَ ] ( ع ص ) نگاهداشته. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). نگاهداشته شده. ( ناظم الاطباء ). || جمع کرده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ذخیره شده و اندوخته شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ عمید

ذخیره شده، اندوخته شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال عشق فال عشق فال تخمین زمان فال تخمین زمان