سهروردی

این کلمه به چند معنا و مفهوم مختلف اشاره دارد که در زیر به تفصیل توضیح داده می‌شود:

اهالی شهر سهرورد: اهالی شهر سهرورد زنجان را سهروردی می‌گویند. سهرورد شهری تاریخی و گردشگری واقع در شهرستان خدابنده استان زنجان است. این شهر با جمعیتی بالغ بر ۷۱۰۰ نفر در ۲۴ کیلومتری شهر قیدار قرار دارد. سهرورد دارای طبیعت بکر و پوشش گیاهی بی‌نظیر است و از نظر جغرافیایی از جنوب به شهر گرماب، از غرب به شهر بیجار کردستان و از شرق به شهر قیدار متصل می‌گردد. دین مردم سهرورد مسلمان و پیرو مذهب شیعه است. این شهر تا سال ۱۳۸۷ هجری شمسی روستا بود و در این سال به شهر ارتقاء یافت.

شیخ اشراق: شهاب‌الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، معروف به شیخ اشراق، یکی از بزرگ‌ترین فلاسفه تاریخ ایران است. او بنیان‌گذار فلسفه اشراقی است و در مقابل فلسفه ارسطویی قرار دارد. وی در اصول فقه نیز تخصص داشته و شاعر نیز بوده است.

ابوحفص عمر بن عبدالله سهروردی: او از نامدارترین شیوخ تصوف و موسس سلسله‌ی سهرورديه است. او در بغداد زندگی کرده و به دربار خلیفه رفت و آمد داشته است. وی مذهب شافعی داشته و برادرزاده ابوالنجیب بوده است.

از فقیهان و مشایخ صوفیه: ضیاءالدین ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی از فقیهان و مشایخ صوفیه در سده ششم هجری بود. او آغازگر و مرکز اتصال برخی سلاسل صوفیه، از جمله سلسله سهرورديه است و در سهرورد متولد شده است.

نام خیابانی در تهران: یکی از خیابان‌های تهران است که به افتخار شهاب‌الدین یحیی به این عنوان نام‌گذاری شده‌است. این خیابان از پل سید خندان آغاز شده و به خیابان بهار شیراز در باغ صبا منتهی می‌شود.

لغت نامه دهخدا

سهروردی. [ س ُ رَ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به سهرورد که شهری است در زنجان و جمعی از علماء از این خاک بظهور آمده اند. ( الانساب سمعانی ).
سهروردی. [ س ُ رَ وَ ] ( اِخ )( 490 - 563 هَ. ق. ) ابوالنجیب ضیاءالدین عبدالقاهربن عبداﷲ. عارف معروف از مریدان احمد غزالی است و مصنفات بسیار بدو نسبت داده اند. ( فرهنگ فارسی معین ).
سهروردی. [ س ُ رَ وَ ] ( اِخ ) ابوحفص عمر. برادرزاده ابوالنجیب عبدالقاهر سهروردی عارف معروف که نسبت تعلیم او به احمد غزالی میرسد. از تألیفات او کتاب «عوارف « »رشف النصائح « »اعلام التقی » و «اعلام الهدی » است. وی مؤسس فرقه سهروردیه و مرشد سعدی و اوحدالدین کرمانی است. ( فرهنگ فارسی معین ).
سهروردی. [ س ُ رَ وَ ] ( اِخ ) یحیی بن حبش بن امیرک. ملقب به شهاب الدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول و شهید، مکنی به ابوالفتوح. رجوع به ابوالفتوح در همین لغت نامه شود.

فرهنگ فارسی

یحیی بن حبش بن امیرک ملقب بشهابالدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول و شهید و مکنی به ابوالفتوح حکیم معروف و محیی حکمت اشراق ( و.سهرورد ۵۴۹- مقت. ۵۸۷ ه.ق. ). وی حکمت و اصول فقه را نزد مجدالدین جیلی استاد فخر الدین رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سر آمد شد و بقوت ذکا وحدت ذهن و نیک اندیشی بر بسیار ی از امور علمی و اطلاع یافت و چون در بسیاری از موارد خلاف رای قدما گفته و از حکمت ایرانی و اصطلاحات دین زردشتی استفاده کردهمتعصبان او را بالحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند. صلاح الدین ایوبی فرمانروای مصر و شام فرمان داد او را بقتل رسانند و وی در حبس در سن ۳۸ سالگی خفه شد سهروردی آثار متعدد بفارسی و عربی دارد. مهمترین آنها ازین قراردند: منطق التلو یحات کتاب التلویحات کتاب المقاومات کتاب المشارع و المطارحات حکمه الاشراق رساله فی اعتقاد الحکمائ قصه الغربه الغربیه آواز پرجبرئیل رساله العشق لغت مروان صفیر سیمرغ ترجمه رساله الطیر ابن سینا اللمحات الهیا کل النوریه الالواح العمادیه المبدا. المعاد طوارق الانوارالبارقات الالهیه لوامع الانوار روزی با جماعت صوفیان عقل سرخ پرتو نامه. از غالب کتب او نسخ متعدد در دستست و بخش مهمی بطبع رسیده. سهروردی حکمت اشراق را احیائ کرده بکمال رسانید. فلسفه او التقاطی است و در آن آثاری از اصول عقاید حکمای یونان بخصوص افلاطون ونوافلاطونیان و حکمای قدیم ایران ( فهلویان ) و اصول دین زردشت در آن بخوبی نمایان است. این فلسفه بحکمت اشراق معروف است و پس از او شارحان وی ( شهرزوری و قطب الدین شیرازی ) و حکمایی مانند صدرالدین شیرازی و هادی سبزواری عقاید او را دنبال کردند و بتایید و توضیح آن پرداختند. سهروردی در باره مشرب عرفانی خود گوید: بیشتر نظرات من فقط زاده فکر نیست بلکه براثر ریاضت و داهنمایی ذوق حاصل شده است. پس چون از راه برهان بدست نیامده و از راه عیان حاصل شده به تشکیک مشککی از میان نمیرود. طریق من طریقی است که همه سالکان راه حق و امام الحکمه افلاطون پیش گرفته و بیاری ذوق بحل بسیاری از مشکلات توفیق یافته اند. وی قایل به اصالت ماهیت است و وجود را امری اعتباری و عقلی میداند و ماهیت را که اصل است همه عالم از آن تشکیل یافته است چهار قسم ذکر میکند: زیرا یا نور است یا ظلمت و هر یک از این دو یا جوهر است یا عرض. اما نور جوهری شامل نفوس ( یا تعبیر خود او انوار اسفهبدی ) و عقول است و مراتبی دارد که بالاترین آنها نور الانوار است که آنرا باسامی نور مقدس نور محیط نور اعلی نور اعظم و غیره خوانده است. منشا و مبدا همه نورهاست. نورالانوار کامل است و ورای آن هیچ چیز دیگر موجود نیست. بنابراین نور الانوار در واقع همان روشنی بی پایان است که در اوستا بدان اشاره رفته واز آن به اهورمزدا تعبیر شده است. بعبارت دیگر نور الانوار عله العلل مبدا کل و خالق عالم است و همه چیزها از اشراقات او هستند و محتاج بدو. از نورالانوار فقط یک نور مجرد مستقیما پدید آمده است.این نور نخستین را سهررودی نوراقرب و نورعظیم ( بهمن ) خوانده است. از نور اقرب یک فلک - که فلک الافلاک باشد و نور مجرد دوم - حاصل شد و ازین نور نور و فلک دیگر بوجود آمد و بهمین ترتیب تا نور نهم و فلک نهم. فلک نهم - که آخرین فلک است - زمین خاکی را در بر گرفته است و نور مربوط باین فلک در قلب انسان و مغز سر او پرتو افکن شده و ادراک معقولات را برای وی میسر ساخته است. این انوار نه گانه با مصدر ومبدا کل آنها که نورالانوار است همان است که فارابی و ابن سینا عقول عشره خوانده و همه را صادر از فیض الهی دانسته و آخرین آنها را عقل فعال نامیدهاند در نظر سهروردی نور عرضی روشنیهای محسوس است چون نور آفتاب و ستارگان و آتش. ظلمت جوهری عبارتست از اجسام یعنی اشیائی که قابل اشاره و محب اعراضند و شیخ آنها را برزخ نام داده است. ظلمت عرضی چیزهایی هستند که بر اجسام عارض توانند شد چون رنگ و بو و طعم و سبکی و سنگینی و جز آن که شیخ از آنها به لفظ [ هیئت ] نیز تعبیر کرده است. سهروردی در کتاب کلمه التصوف گوید: [ در میان ایرانیان گروهی بودند که بحق رهنمایی میکردند و حکیمانی دانشمند بودند که بمجوس شباهتی نداشتند و بر آن طریق گامزن نبودند و ما حمت نوریه شریفه آنانرا که ذوق افلاطون و کسانی که پیش از او بودند گواه آنست در کتاب موسوم به حکمه الاشراق و مانند آن زنده گردانیدیم و کسی برمن در تدوین مانند آن پیشی نجسته است.] و در حکمه الاشراق نویسد [... و برین بنا نهاده شده است قاعده اشراق در نور و ظلمت که طریقه حکمای ایران مانند جاماسب و فرشوشتر و بزرگمهر و حکیمان پیش از او بود] و در کتاب المشارع و المطارحات آورده: [ و اما نور طامس که بمرگ اصغر میکشد: آخرین کسانی که درباره آن درست آگاهی داده اند از گروه یونانیان حکیم بزرگوار افلاطون و از بزرگانی که در آن پژوهش کرده و نامش در تاریخهای بجا مانده هر مس و در پهلویان [ گلشاه ] موسوم به [گیومرث] و همچنین از پیروان او افریدون و کیخسرو باشند. ]
( صفت ) منسوب به سهرورد. اهل سهرورد.
یحیی بن حبس بن امیرک ملقب بشهاب الدین و شیخ اشراق و شیخ مقتول و شهید و مکنی به ابوالفتوح

دانشنامه عمومی

سهروردی (محله). سهروردی یکی از محله های شمالی شهر تهران پایتخت ایران است که نام از شهاب الدین یحیی سهروردی فیلسوف ایرانی گرفته شده است. این محله از پل سیدخندان آغاز شده و تا خیابان بهار شیراز ادامه می یابد.

جملاتی از کلمه سهروردی

ایستگاه متروی سهروردی یکی از ایستگاه‌های خط ۳ متروی تهران است که در خیابان بهشتی بعد از چهارراه سهروردی در محدوده عباس‌آباد قرار دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم