صحرا رو

لغت نامه دهخدا

صحرارو. [ ص َ رَ / رُو] ( نف مرکب ) صحراگرد. صحرائی. بیابانی :
کرد صحرارو بیابانی
چون ازو یافت آن تن آسانی.نظامی.و رجوع به صحرائی و صحرانشین شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) صحرا گرد بیابانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال قهوه فال قهوه فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انگلیسی فال انگلیسی