ماستی. ( ص نسبی ) منسوب به ماست. آلوده به ماست : دست و دهانش ماستی شده است. || حرف برخورنده. متلک. حرف مفت. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). - ماستی به کسی گفتن ؛ متلک گفتن و حرف مفت زدن به کسی. کار بد کسی و نقطه ضعف او را به رخش کشیدن و سخنان برخورنده و بد گفتن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). ماستی. ( اِخ ) از دیههای مرو است. سمعانی آنرا ماستین آورده است. و نیز گویند که ماستی از قراء بخاراست. ( از معجم البلدان ). و رجوع به ماستین شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- منسوب به ماست : مالیده به ماست : ظرف ماستی شده . ۲- ماست فروش . ۳- ( اسم ) حرف برخورنده متلک . یا ماستی بکسی گفتن .متلک گفتن بدو نقط. ضعف او را برخش کشیدن . از دیه های مرو است