قباه

لغت نامه دهخدا

قباه. [ ق َ ] ( ع اِ ) قبا و جامه پوشیدنی. ( ناظم الاطباء ) :
ترا همیشه تفاخر بگوهر اصلی است
حسود را به کلاه گهرنگار و قباه.سلمان ساوجی ( از آنندراج ).رجوع به قبا شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قبا .
قبائه گیاهی که ستور آنرا چرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم