لغت نامه دهخدا
علاوة. [ ع ُ وَ ] ( ع اِ ) بلندترین هر چیز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).
علاوة.[ ع ِ وَ ] ( ع اِ ) سرباری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تارک. قسمت بالای سر یا گردن. ( منتهی الارب ). أعلی الرأس أو العنق. ( اقرب الموارد ). || سر آدمی مادام که بر گردن باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || هر چیز که بر بالای بار شتر گذارند یا بیاویزند، مانند مشک و سفره و جز آن. ( منتهی الارب ). || افزونی از هر چیز. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، عَلاوی ̍، عَلاوی.
- بعلاوه ( از: ب + علاوه ) ؛ باضافه.
- || علامت افزون دو عدد بیکدیگر ( + ).
علاوة. [ ع ِ وَ ] ( اِخ ) نام اسبی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).