صبح خند

لغت نامه دهخدا

صبح خند. [ ص ُ خ َ ] ( ص مرکب ) بشاش. خرم. شادان.آنکه خنده او در صفا ماننده صبح بود :
جهان روشن بروی صبح خندت
فلک در سایه سرو بلندت.نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه خنده اش در صفا مانند صبح باشد خرم شادان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم