ریگستان

لغت نامه دهخدا

ریگستان. [ گ ِ ] ( اِ مرکب ) ریگزار. ( ناظم الاطباء ). ریگ. جای ریگ ناک. ریگ بوم. رمل. ( یادداشت مؤلف ) : روی در آن ریگستان آوردم و روان شدم. ( انیس الطالبین ص 217 ). رجوع به ریگزار شود.
ریگستان. [ گ ِ ] ( اِخ ) نام محلی بوده که بخارا از یک سو بدان محدود بوده است. رجوع به احوال و اشعاررودکی ج 1 ص 60، 89، 93، 96، 99 و 285 شود.

فرهنگ عمید

= ریگزار

فرهنگ فارسی

ریگزار
نام محلی بوده که بخارا از یکسو بدان محدود بوده است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم