راده

لغت نامه دهخدا

( رادة ) رادة. [ دَ ] ( ع ص ) ( از: رود ) امراءةرادة؛ زنی که در خانه همسایه بسیار آمد و رفت نماید. ( منتهی الارب ). رؤدة. || ج ِ رائد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به رائد شود. || ریح رادة؛ باد نرم. ریح ریدة. ( منتهی الارب ).
رادة. [ رادْ دَ ] ( ع اِ ) چوبی است در مقدم گردون که به پهنا بسته میشود میان دو چوب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || فایده ؛ گفته میشود: هذا الامر لا رادة فیه ؛ ای لا فائدة. ( منتهی الارب ).
رأدة. [ رَءْ دَ ] ( ع اِ ) مؤنث رأد. زن جوان نیکو. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد )( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). زن خوبروی از لحاظ تشبیه به شاخه تر و تازه. ( از المنجد ). و رجوع به رأد شود. رادة بتسهیل همزه نیز آمده. ( از اقرب الموارد ).
راده. [ رادْ دَ ] ( ع اِ ) به اصطلاح کتابت علامت و یا عددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند. ( ناظم الاطباء ). علامتی از اعداد یا چیز دیگر که در متن کتابی نهند و همان علامت را در حاشیه یا ذیل ورق تکرار کنند تا خواننده بحاشیه یا ذیل متوجه شود. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

فایده، سود، نفع، علامت رسیدگی بالای ارقام وکلمات
باصطلاح کتابت علامت و یاعددی که بر بالای سطری گذارند تا دلالت کند و نشان دهد کلام محذوف و از تو افتاده ای را که در حاشیه نوشته اند .

دانشنامه عمومی

راده (نوی وولمشتورف). راده ( به آلمانی: Rade ) یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در نوی وولمشتورف واقع شده است. راده ۷۶۳ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال چای فال چای فال امروز فال امروز