دم سیاه. [ دُ ] ( ص مرکب ) که دُمی سیاه دارد. که دم آن سیاه است ، اعم از حیوان یا پرنده. و در بیت ذیل صفت اسب است : خرامنده ختلی کش و دم سیاه تکاورتر از باد در صبحگاه.نظامی.|| قسمی برنج از نوع خوب. نوعی برنج از جنس اعلا و ممتاز. ( یادداشت مؤلف ). دم سیاه. [ دُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد با 1123 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن اتومبیلرو است. و شعبه آمار و بهداری و پاسگاه نگهبانی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
فرهنگ عمید
۱. کبوتری که پرهای دمش سیاه باشد. ۲. نوعی برنج مرغوب محصول شمال ایران.
فرهنگ فارسی
که دمی سیاه دارد . که دم آن سیاه است .
دانشنامه عمومی
دم سیاه ( نام علمی: Cercomela melanura ) نام یک گونه از چک های بیابان از تیره مگس گیران است. دم سیاه در بیابان های شمال آفریقا، خاورمیانه و شبه جزیره عربستان زندگی می کند. طول این پرنده ۱۴ تا ۱۶ سانتی متر است و دم سیاه رنگی دارد. دم سیاه از نزدیک شدن به مردم ابایی ندارد.