دست چوب

لغت نامه دهخدا

دست چوب. [ دَ ت ِ ]( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از دست راست و آن در خطاب بر نابینایان بی قاید که بیراه شوند گفته شود یعنی به طرف دستی که عصا در آن است و عصا معمولاً به دست راست باشد. ( از لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).
دست چوب. [ دَ ] ( اِ مرکب ) چوبدست. چوبدستی. ( آنندراج ). چوبی که هنگام راه رفتن به دست گیرند. ( ناظم الاطباء ). عصا.

فرهنگ عمید

چوب دستی، عصا.

فرهنگ فارسی

( اسم ) چوبدستی عصا .
چوبدست یا کنایه است از دست راست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت