خرنده

لغت نامه دهخدا

خرنده. [ خ َ رَ دَ / دِ ] ( نف ) خریدار. مشتری. ( از ناظم الاطباء ). مقابل فروشنده. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

کسی که چیزی از دیگری می خرد، خریدار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه چیز ها را خرد خریدار مشتری . جمع : خرندگان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم