خاینده

لغت نامه دهخدا

خاینده. [ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) بدندان نرم کننده را گویند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
- ژاژ خاینده ؛ یاوه گو. هرزه گو. بی ربط و یاوه حرف زن. آنکه سخنان یاوه و نامربوط میگوید. آنکه یافه گوید. آنکه در کلام مواظبت گفتار خود نکند و هر پرت و نامربوطی که بدهان آید بیرون ریزد.

فرهنگ عمید

جونده، کسی که چیزی را با دندان نرم می کند.

فرهنگ فارسی

بدندان نرم کننده را گویند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم