صاحب درنگ

لغت نامه دهخدا

صاحب درنگ. [ ح ِ دِ رَ ] ( ص مرکب ) صبور. شکیبا. متحمل :
دولتیی باید صاحب درنگ
کز قدری بار نیاید به تنگ.نظامی.

فرهنگ فارسی

صبور شکیبا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم