طرح ریزی

لغت نامه دهخدا

طرح ریزی. [طَ ] ( حامص مرکب ) پی ریزی. رجوع به طرح ریختن شود.

فرهنگ عمید

نقشه کشی، برنامه ریزی.

فرهنگ فارسی

۱ - نقشه کشی . ۲ - پی ریزی پی افکنی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم