طربگاه

لغت نامه دهخدا

طربگاه. [ طَ رَ ] ( اِ مرکب ) طربخانه. طرب سرای. محل شادی. جایگاه طرب :
خویشتن را زتنگنای دلم
به طربگاه دل براندازد.عرفی ( از آنندراج ).گوش مخالفش به طربگاه عافیت
مغز فغان شنیده ز نی های استخوان.ملا طغرا ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

طربخانه، طرب سرا، محل عیش وعشرت.

فرهنگ فارسی

طربخانه طرب سرای محل شادی جایگاه طرب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم