( حالیة ) حالیة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث حالی. زنی که بزیور آراسته باشد. ( آنندراج ). زن زیورپوشیده. صاحب پیرایه. حالیة. [ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) کنونی. فعلی. حالیة. [ لی ی َ ] ( اِخ ) فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است. و به این افعال حالتی می آورند که بیهوش شوند.و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده ، حال آورده ،و مذهب ایشان عین ضلالت و بطالت است و بدعت و مخالف سنت. کذا فی توضیح المذاهب. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
فرهنگ عمید
۱. کنونی. ۲. (قید ) در این دوران، امروزه. ۳. (تصوف ) [قدیمی] فرقهای از متصوفه که سماع، پایکوبی، و سرودخوانی را از اعمال نیک می دانند و با این اعمال حالتی به آنان دست میدهد که از خود بی خود میشوند.
فرهنگ فارسی
فرقه ای از صوفیه که گویند رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن وسرود شنیدن حلال است و باین افعال حالتی میاورند که بیهوش شوند و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده حال آورده است . کنونی فعلی