تکالیف

لغت نامه دهخدا

تکالیف. [ ت َ ]( ع اِ ) ج ِ تکلیف. تکلیف ها و دشواریها و سختی ها و ناهمواریها و آزمایشها. || رسوم. || باج و خراج. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تکلیف شود.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ تکلفه ، کارهای سخت ، مشقت ها.

فرهنگ عمید

= تکلیف

فرهنگ فارسی

کارهای سخت، رنجهاومشقتها، سختی ها، جمع تکلفه
( اسم ) ۱ - جمع تکلفه : کارهای سخت مشقتها . ۲ - جمع تکلیف .

ویکی واژه

جِ تکلفه ؛ کارهای سخت، مشقت‌ها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم