تابن

لغت نامه دهخدا

تابن. [ ب ِ ] ( ع ص ) کاه دهنده. ( از منتهی الارب ).
تأبن. [ ت َ ءَب ْ ب ُ ] ( ع مص )در پی اثر چیزی شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) کاه دهنده .

فرهنگ فارسی

( اسم ) کاه دهنده .
در پی اثر چیزی شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم