خزانه داری

لغت نامه دهخدا

خزانه داری. [ خ ِ / خ َ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل خزانه دار. عمل خازن.
- اداره خزانه داری کل ؛ اداره ای است که کارهای خزانه داری یک کشور را انجام می دهد.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص . ) عمل و شغل خزانه دار.

فرهنگ عمید

۱. شغل و عمل خزانه دار.
۲. محلی در وزارت دارایی که درآمدهای دولت در آنجا جمع می شود.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل خزانه دار گنجوری . ۲ - ( اسم ) یکی از ادارات وزارت دارایی که عایدات دولت در آن متمرکز و دستور پرداخت حقوق و هزینه ها از آنجا صادر شود.

ویکی واژه

خزانه‌داری
عمل و شغل خزانه دار. خزانه در اصل از خزان اقتباس شده و خزان در زبان معیار باستان ریزش و تجمع بیشمار برگ درختان در فصل پاییز است. احتمالا سکه‌های زر و سیم پادشاهان همچون برگ خزان در گودالی استخر مانند و سرپوشیده تلنبار می‌شد و معروف‌ترین خزانه پادشاهی ایران شهر استخر در استان فارس بود.
محل تمرکز نقدینه و دریافت و پرداخت‌های دولت در وزارت دارایی.
اداره‌ای در وزارت دارایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم