لغت نامه دهخدا
آنچه در غیبتت ای دوست بمن میگذرد
نتوانم که حکایت کنم الا بحضور.سعدی.یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند ز ابن عبدالعزیز.سعدی.این حکایت که میکند سعدی
بس بخواهند در جهان گفتن.سعدی. || شباهت داشتن :
درخت ترنج از بر و برگ رنگین
حکایت کند کلّه قیصری را.ناصرخسرو.بتی دارم که چین ابروانش
حکایت میکند بتخانه چین.؟