ثبت اسناد

لغت نامه دهخدا

ثبت اسناد. [ ث َ ت ِ اَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداره ثبت اسناد؛ اداره ای که بدانجا اسناد عقود و ایقاعات را در دفاتر رسمی دولتی نویسند تاحجت باشد. || مباشر ثبت. آن کس که شغل ثبت اسناد یا املاک ورزد. ثبات. شروطی. چک نویس. صکاک.

فرهنگ معین

( ~ِ اَ ) (اِمر. ) اداره ای که ثبت معاملات و نقل و انتقال های مربوط به املاک و مستغلات را به عهده دارد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- نوشتن سندها . ۲- ثبت کردن سندها و قراردادها. یاادار. ثبت اسناد. اداره ای که در آن معاملات و نقل و انتقالهای مربوط باملاک و مستغلات را در دفترها و پرونده ها ثبت کنند تا حجت باشد.
اداره ثبت اسناد اداره که بدانجا اسناد عقود و ایقاعات را در دفاتر رسمی دولتی نویسند تا حجت باشد

ویکی واژه

اداره‌ای که ثبت معاملات و نقل و انتقال‌های مربوط به املاک و مستغلات را به عهده دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال کارت فال کارت فال تخمین زمان فال تخمین زمان