بوت

لغت نامه دهخدا

بوت. ( اِ ) بیونانی ، درختی است ثمر آن شبیه زعرور و حکیم میرمحمدمؤمن ، نوشته : ظاهراً درخت کنوس طبری ، همین باشد. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ). درختی است نبات آن بنبات زعرور ماند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
بوت. ( اِخ ) شهری است که در مصر بوده و غیب گویان آن شهرتی داشتند. ( ایران باستان ج 1 ص 518 ).

فرهنگ فارسی

شهریست که در مصر بوده و غیب گویان آن شهرتی داشتند ٠

دانشنامه عمومی

بوت (استان اوپوله). بوت ( به لهستانی: But ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا گووگووک واقع شده است.

ویکی واژه

نیم‌چکمه، پوتین. کفشی که در برف و یا در جنگ می‌پوشند.
(رایانه‌ای): اصطلاحی برای راه‌اندازی و بالا آمدن رایانه‌.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم