سرشاخه

لغت نامه دهخدا

سرشاخه. [ س َ خ َ /خ ِ ] ( اِ مرکب ) گلی که بر سر شاخ باشد. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). شاخه گل دار. ( ناظم الاطباء ) :
بچهره مایه حسن گلستان
گلی سرشاخه آتش پرستان.حکیم زلالی ( از بهار عجم ).|| نوک شاخه درخت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گلی که بر سر شاخ باشد . شاخ. گل دار یا نوک شاخ. درخت .

فرهنگستان زبان و ادب

{twig} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] انشعابی نورسته از انتهای شاخه که معمولاً متعلق به فصل سپری شدۀ رویش است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال نخود فال نخود استخاره کن استخاره کن فال عشق فال عشق