لغت نامه دهخدا
حوائج. [ ح َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ حاجت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). این جمع بر خلاف قیاس است یا مولد یا جمع حائجه است. ( منتهی الارب ). اصمعی در جواز این انکار دارد و استعمال جمع سالم که حاجات است بهتر باشد و جمع مکسر حاجت حاج است ، چنانکه هام جمع هامة. ( غیاث ) ( آنندراج ). رجوع به حاجت شود.