جولا

لغت نامه دهخدا

جولا. ( ص ، اِ ) نساج. بافنده. حائک. جولاهه. جولاه. رجوع به جولاه و جولاهه شود.

فرهنگ عمید

=جولاه

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) بافنده نساج . ۲- ( اسم ) عنکبوت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم