جواهرات

لغت نامه دهخدا

جواهرات. [ ج َ هَِ ] ( ع اِ ) ج ِ جواهر. جج ِ جوهر. ( از منتهی الارب ). رجوع به جواهر شود.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) جِ جواهر. جج . جوهر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع جواهر جج . جوهر.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گوهرها

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سنگهای گران بها، مانند یاقوت، زمرد و الماس را جواهر گویند. از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، خمس و حج سخن گفته اند.
بنابر دیدگاه بسیاری از فقها، عقیق، فیروزه و دیگر سنگهای معدنی جزء زمین به شمار نمی روند؛ از این رو، تیمّم و سجده بر آنها صحیح نیست.
حکم تعلق خمس به جواهرات
به جواهر استخراج شده از معدن و یا استحصال شده از دریا با غواصی خمس تعلّق می گیرد.
رمی جمره با جواهر
در کفایت رمی جمره با جواهر اختلاف است.

ویکی واژه

(جمع): جوهر، جواهر اشیاء گران‌قیمت اغلب برای تزئین و آرایش بانوان؛ زیورآلات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل