جلکی

لغت نامه دهخدا

جلکی. [ ج ُ ل َ کی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به جلک. رجوع به جلک شود.
جلکی. [ ج ُ ل َ ] ( اِخ ) عباس بن ولید اصفهانی مکنی بابوالفضل از راویان است. وی از اصرم بن حوشب و جز او روایت کند. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

عباس بن ولید اصفهانی مکنی به ابوالفضل از راویان است وی از اصرم بن حوشب و جز او روایت کند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم