لغت نامه دهخدا
جلو گیر. [ ج ِ ل ُ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 36هزارگزی جنوب باختری اردبیل و 12هزارگزی شوسه تبریز - اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه آن 279 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان گلیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
جلو گیر. [ ج ِ ل ُ ]( اِخ ) دهی از دهستان مرغا بخش ایزه شهرستان اهواز واقع در 42هزارگزی جنوب باختری ایزه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه آن 75 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
جلو گیر. [ ج ِ ل ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بالا گریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در 25هزارگزی جنوب ملاوی، کنار خاوری راه شوسه خرم آباد باندیمشک. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری است. سکنه آن 1000 تن. آب آن از رودخانه جلوگیر و محصول آن غلات، لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه کهزادوند میر هستند. عده ای در ساختمان و عده ای چادرنشین میباشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).