لغت نامه دهخدا
جداگانه از بهر سالارشان
بسی نقد بنهاد در بارشان.نظامی.رواقی جداگانه دید از عقیق
ز بنیاد تا سر بگوهر غریق.نظامی.شنیدستم که هر کوکب جهانیست
جداگانه زمین و آسمانیست.نظامی.رنگ هر گنبدی جداگانه
خوشتر از رنگ صد صنم خانه.نظامی.ای بحر کرم باشد راهی بتو هر دل را
مخصوص جداگانه چون قطره بارانها.تأثیر ( ازآنندراج ).|| قطعه قطعه. پاره پاره. متفرقانه. ( ناظم الاطباء ).