توپچی

لغت نامه دهخدا

توپچی. ( ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مأخوذ از ترکی ، لشکری توپ دار و لشکری که سلاحش توپ است. ( ناظم الاطباء ). آنکه توپ انداختن داند و بدین اسم در قشون معین است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). فرد یا افرادی که اداره توپ را از جهت فنی اعم از نشانه گیری و جز آن بعهده دارند توپچی و توپچیان نامند. واحدی از نظام که مأمور تیراندازی با توپ است. ( فرهنگ فارسی معین ).رجوع به توپچی باشی و توپ و دیگر ترکیبهای آن شود.
توپچی. ( اِخ ) قصبه ای از دهستان حنافره است که در بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع است و 3440 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِمر. ) سربازی که مأمور تیراندازی با توپ است .

فرهنگ عمید

سربازی که پشت توپ قرار می گیرد و با آن تیراندازی می کند.

فرهنگ فارسی

سربازی که پشت توپ قرارمیگیردوتیراندازی میکند
( صفتاسم ) ۱-سربازی که مامور تیر اندازی با توپ است . ۲ - واحدی از نظام که مامور تیراندازی باتوپ است .
قصبه از دهستان حنافره است که در بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع است .

دانشنامه عمومی

توپچی یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان چهرگان بخش تسوج شهرستان شبستر واقع شده است.
این روستا از غرب به روستای قزلجه از شرق روستای چشمه کنان از جنوب جاده اصلی ریل راه آهن و دریاچه ارومیه و از شمال به کوه های میشو ( میشو داغی و طبیعت بکر منتهی می شود.
اکثر محصولات روستا:آلبالو، گیلاس، سیب، گردو، بادام، گندم و … که هم برای مصرف شخصی و هم جهت عرضه در بازار محلی کاشت و برداشت می شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم