تنصر

لغت نامه دهخدا

تنصر. [ ت َ ن َص ْ ص ُ ] ( ع مص ) ترسا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مروسیدن به یاری کردن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ نَ صُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - مسیحی شدن ، نصرانی گردیدن . ۲ - به کسی یاری رساندن .

ویکی واژه

مسیحی شدن، نصرانی گردیدن.
به کسی یاری رساندن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال راز فال راز فال ای چینگ فال ای چینگ فال نخود فال نخود