تمدید

لغت نامه دهخدا

تمدید. [ ت َ ] ( ع مص ) کشیدن. ( تاج المصادر بیهقی )( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نیک کشیدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || آماسیدن. باد کردن. ورم کردن. رجوع به ابن البیطار و ترجمه لکلرک ذیل عنب شود.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) کشیدن ، دراز کردن .

فرهنگ عمید

کشیدن، دراز کردن.

فرهنگ فارسی

کشیدن، درازکردن
۱ - ( مصدر ) کشیدن دراز کردن . ۲ - ( اسم ) کشش.یا تمدید مدت . طولانی کردن مدت .

ویکی واژه

deroga
revoca
کشیدن، دراز کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم