تلفات

لغت نامه دهخدا

تلفات. [ ت َ ل َ ] ( ع اِ ) ج ِ تلف. ضایعات. هلاکها. مرگ و میرها: زلزله بوئین زهرای قزوین تلفات فراوانی دربرداشت. جنگ جهانی دوم تلفات سنگینی داشت.

فرهنگ فارسی

جمع تلف . ضایعات .

فرهنگستان زبان و ادب

{casualty} [علوم نظامی] هر فردی که ازنظر سازمان نظامی با وضعیتی به یکی از صورت های زیر ازدست رفته تلقی می شود: مرده یا مفقود الاثر یا بیمار یا زخمی یا در مکان نامعلوم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال انگلیسی فال انگلیسی استخاره کن استخاره کن