لغت نامه دهخدا
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه مُوَسْوِس شد.حافظ.|| مجازاً بمعنی اندک بارش. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). باران اندک. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) خوی کردگی. ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح طب ) خارج شدن هر مظروف مایعی از جدار ظرف خود بطور قطره های بسیار کوچک ، مانند ترشح خون و ترشح صفرا و جز آن. ( ناظم الاطباء ).