ترسنده

لغت نامه دهخدا

ترسنده. [ ت َ س َ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه ترس و خوف دارد. ( از ناظم الاطباء ). خائف. ترسکار : گفتند چونست که ما هیچ ترسنده نمی بینیم ، گفت اگر شما ترسنده بودی... ( تذکرةالاولیاء عطار ). || جبان و کم جرئت. ( ناظم الاطباء ) :
ز دانا بود شاه با ترس و باک
ز ترسنده مردم برآید هلاک.فردوسی.بترسید شیروی و ترسنده بود
که در چنگ ایشان یکی بنده بود.فردوسی.کند هر یک آیین ترس آشکار
نیاید ز ترسندگان هیچ کار.نظامی.

فرهنگ عمید

کسی که از چیزی بترسد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که بترسد خایف .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم