هیچ مفهومی است که بهطور کامل عدم وجود هر چیزی را توصیف میکند. واژه هیچ معمولاً به همراه اسم و با فعل منفی بهکار میرود تا ویژگی یا حکمی را از تمام اعضای یک مجموعه یا نوع خاص سلب کند. همچنین، هیچ به معنای عدم، نابودی و نیز فاقد ارزش و اعتبار است. در فلسفه جدید غرب و همچنین در فلسفه شرق و عرفان اسلامی، این مفهوم به دو معنای کاملاً متضاد اشاره دارد. در فلسفه جدید، هیچ به معنای نیستی است، در حالی که در عرفان شرق، به معنای عطش و تمایل به کشف حقیقت تعبیر میشود. در اشعار خیام، این مفهوم و بیهودگی، به رغم هر آنچه که باشد، به سوی حقیقت هدایت میشود و ارتباطی با نهیلیسم ندارد. دلبستگی خیام به زندگی و ترس از مرگ، هستی و نیستی را به یک معنا پیوند میزند. تناقضهای موجود در اشعار خیام، مانند جبر و اختیار و مرگ و زندگی، تنها در صورتی قابل درک هستند که از دیدگاه دیالکتیکی به آنها نگاه کنیم تا بیهودگی و اشتیاق به زندگی در کنار یکدیگر مفهوم پیدا کنند. به اعتقاد خیام، اگر زندگی به طور عمیق اندیشیده نشود، ارزش زیستن ندارد و پوچی به کیفیت زندگی مربوط میشود، نه به کمیت آن. در حالی که نهیلیسم با ایجاد ناتوانی در شناخت، تخریب ارزشها و بیمعنایی دنیا، پیامدهای ویرانگری را به همراه دارد. در قرن بیستم، بسیاری از هنرمندان، منتقدان و فیلسوفان در آثار خود به مضامین نهیلیستی پرداختهاند.
هیچ
لغت نامه دهخدا
هیچ. ( اِ، ص، ق ) چیزی: در این صندوق جزجامه هیچ نبود. ( یادداشت مرحوم دهخدا )
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
۱- اصلا ابدا بهیچوجه. توضیح ۱-اسم بعد ازهیچ غالبا مفرد آید: گر هیچ سخن گویی با تو ز شکر خوشتر صد کینه بدل گیری صدا شک فرو باری. ( منوچهری ) توضیح ۲- وگاه اسم بعد از هیچ جمع آید: من هیچ نمیم بهیچ معیار از هیچ کسان بهیچ ما زار. ( خاقانی )
جملاتی از کلمه هیچ
به وصلم گر زمانی می کنی شاد نباشد هیچ باک از تیغ تیزم
نبودش هیچ دامنگیر با من ازان درچید ازین سرگشته دامن
هیچ دیدی که اندرین مدت از فراقت به ما چه ها کردی؟