فرهنگ عمید = * بهوش بودن* بهوش بودن: [مجاز] هوشیار بودن: بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم / شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم (سعدی۲: ۵۰۵ ).