لغت نامه دهخدا خیمی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) خیمه فروش. آنکه خیمه دوزد وفروشد. ( یادداشت مؤلف ). خیمه دوز. ( ناظم الاطباء ).خیمی. ( اِ ) مرقة و شوربایی که از حیوان صدف طلینا کنند. ( یادداشت مؤلف ).