لغت نامه دهخدا
خوال. [ خ ُ ] ( اِ ) دوده ای که جهت ساختن مرکب از چراغ گیرند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). خوال [ خوا / خا ]. || خوردنی را نیز گویند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). در حاشیه برهان قاطع آمده است که این کلمه معادل خوار است چنانکه در خوالگر = خوالیگر.
خوال. [ خوا / خا ] ( اِ ) خُوال. ( برهان قاطع ). رجوع به خُوال شود.