لغت نامه دهخدا
خرگوشی. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پایین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری تربت جام. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری، آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه وتریاک و زیره سبز و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
خرگوشی. [خ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به خرگوش که نام کوچه ای است به نیشابور. ( از انساب سمعانی ). رجوع به خرجوشی شود.
خرگوشی. [ خ َ ] ( اِخ ) عبدالملک بن ابی عثمان نیشابوری خرگوشی، مکنی به ابوسعید ( خرجوشی ). از فقیهان بود و بسال 408 هَ. ق. درگذشت و او را «تهذیب الاسرار فی طبقات الاخبار» است. رجوع به خرجوشی شود.