لغت نامه دهخدا
اندر همه ده جوی نه ما را
ما لاف زنان که ده کیاییم .سنایی.خواهی که نزل ما دهدت ده کیای دهر
بستان گشاد نامه به عنوان صبحگاه.خاقانی.چون آهوان گیا چرم از صحنهای دشت
اندیک نگذرم به در ده کیای نان.خاقانی.درین هفت ده زیر و نه شهر بالا
ورای خرد ده کیایی نیابی.خاقانی.همه ده کیا آن و ده بی کیا.کمال اسماعیل.|| نوعی از میوه پخته شده با غذا. ( از ناظم الاطباء ).