جوشیده

لغت نامه دهخدا

جوشیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) بجوش آمده. به غلیان آمده. رجوع به جوشیدن شود.

فرهنگ عمید

به جوش آمده، جوش داده شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- بجوش آمده غلیان یافته . ۲- حرارت یافته . ۳- فوران کرده . ۴- سر بر آورده ( کشت ) .

ویکی واژه

bollito
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم