دفترچه

لغت نامه دهخدا

دفترچه. [ دَ ت َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) مصغر دفتر. ( آنندراج ). دفتر کوچک. ( لغات فرهنگستان ). دفتر خرد. کتابچه.
|| مزیدعلیه دفتر. ( از آنندراج ) :
مشهور به عشق تو ستمگر گشتم
حرف غم عشقم که مکرر گشتم
می ناز که مثل تو ندیدم هرچند
دفترچه حسن را سراسر گشتم.فیاض ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~. چِ ) (اِمصغ . ) دفتر کوچک . ، ~ پس انداز دفترچه ای که بانک یا مؤسسة مالی به هر دارندة حساب پس انداز می دهد و در آن مبلغ موجودی و دریافتی یا پرداختی را ثبت می کند.

فرهنگ عمید

دفتر کوچک.

فرهنگ فارسی

( اسم ) دفتر کوچک

ویکی واژه

rubrica
taccuino
دفتر کوچک. ؛ ~ پس انداز دفترچه‌ای که بانک یا مؤسسة مالی به هر دارندة حساب پس انداز می‌دهد و در آن مبلغ موجودی و دریافتی یا پرداختی را ثبت می‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم