حقه‌باز

لغت نامه دهخدا

حقه باز. [ ح ُق ْ ق َ / ق ِ ] ( نف مرکب ) تردست و مشعبدی که چیزها زیر حقه ها نهد و چون برگیرد نهاده ها برجای نبود و ناپدید شده باشد یا چیزی در حقه نهد و چیز دیگر بیرون کند. || توسعاً، مشعبد. شعبده باز. تردست. نیرنگ ساز. نیرنجی. فسوسی. فسوس گر. لوطی. جنقولک باز. پهلوان کچل. چشم بند. || مجازاً، فریبنده. مکار. حیله گر. قلاش. چاخان. چاپچی. سه خال باز. جام باز. بامبول. بامبول باز. محیل :
صوفی نهاد دام و در حقه باز کرد
پیوند مکر با فلک حقه باز کرد.حافظ.

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) ۱ - شعبده باز. ۲ - مکار، فریب دهنده .

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] حیله گر، فریب دهنده.
۲. [قدیمی] = شعبده باز

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که کارهای شگفت آور انجام دهد شعبده باز. ۲ - مکار عیار فریب دهنده .
شعبده باز، کسی که باتردستی کارهای شگفت کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال نخود فال نخود فال فرشتگان فال فرشتگان