نیکی دهش

لغت نامه دهخدا

نیکی دهش. [ دِ هَِ ] ( ص مرکب ) نیکی کننده. محسن. ( فرهنگ فارسی معین ). معطی الخیر. ( یادداشت مؤلف ) :
یکی طاس می بر کفش برنهاد
ز یزدان نیکی دهش کرد یاد.فردوسی.ز نیکی دهش آفرین بر تو باد
فلک را گذر بر نگین تو باد.فردوسی.سر نامداران زبان برگشاد
ز دادارنیکی دهش کرد یاد.فردوسی.به نیکی ز نیکی دهش یاد کرد
بدان پرورش عالم آباد کرد.نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) نیکی کننده محسن : (( بهر کار با هر کسی داد کن . زیز دان نیکی دهش یاد کن . ) )

ویکی واژه

نیکی‌دهش
به معنی ایزد و خدای توصیف شده. تو پیمان نیکی دهش بشکنی/ چنان بیگنه بچه را بفگنی «فردوسی»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال سنجش فال سنجش فال لنورماند فال لنورماند فال فرشتگان فال فرشتگان