ناهد

لغت نامه دهخدا

ناهد. [ هَِ ] ( ع ص ) زن برآمده پستان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از معجم متن اللغة ). دختر نارپستان. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). کنیزک پستان از جای برخاسته. ( دهار ). کنیزک که پستانش از جای برخاسته بود. ( مهذب الاسماء ). دختری که پستانش نو برآمده باشد. ( غیاث اللغات ). کاعب ناهدة. ج ، نواهد. || غلام مراهق. ( معجم متن اللغة ) ( آنندراج ). ج ، نهداء، نُهّاد، نواهد. || برخیزنده به سوی دشمن . ( ناظم الاطباء ). ناهض. ( نشوء اللغة ). ج ، نُهّاد. || ] ( اِ ) اسد. ( معجم متن اللغة )( المنجد ). شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
ناهد. [ هَِ ] ( اِخ ) مخفف ناهید، ستاره زهره.( برهان قاطع ). ستاره زهره. ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). ناهده. ناهید. ( جهانگیری ). رجوع به ناهید شود. || ( اِ ) باغ آباد و مشجر. ( ناظم الاطباء ).
ناهد. [ هَِ ] ( اِخ ) ناهید. نام مادر اسکندر. ( از انجمن آرا ). رجوع به ناهید شود.

فرهنگ معین

(هِ ) [ ع . ] ۱ - (ص . ) زن برآمده پستان . ۲ - برخیزنده به سوی دشمن . ۳ - (اِ. ) شیر، اسد.

فرهنگ فارسی

۱ - (صفت ) زن بر آمده پستان ۲ - برخیزنده بسوی دشمن ناهض .۳ - ( اسم ) شیراسد.

ویکی واژه

زن برآمده پستان.
برخیزنده به سوی دشمن.
شیر، اسد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال اوراکل فال اوراکل فال حافظ فال حافظ